دنیای پرآشوب یكی از مشهورترین آهنگسازان جهان
تولستوی از موسیقی اش متنفر بود!
هنر شهر: پیچیده، غنایی، لایه لایه؛ اینها توصیفی است برای دنیای پرآشوب یکی از مشهورترین آهنگسازان دوره رمانتیک؛ سرگئی واسیلیویچ راخمانینوف.
به گزارش هنر شهر به نقل از ایسنا، زمانی که اسم راخمانینوف می آید، نخستین چیزی که در ذهن تداعی می شود، پیانو است. او که بیشتر زندگی خودرا صرف نواختن پیانو کرده بود، در عین حال به یکی از کلیدهای اصلی موسیقی کلاسیک نه فقط در روسیه بلکه در تمام جهان تبدیل شد.
بین نبوغ، اشتیاق، غزل و آهنگسازی، چند حقیقت جالب در مورد راخمانینوف را آشکار می نماییم که شاید نمی دانستید.
آهنگساز یا پیانیست؟
با وجود این که به نظر می رسید پاسخ این دو سوال هر دو گزینه است، اما این یک مسئله واقعا پیچیده است.
به عنوان یک دانش آموز در کنسرواتوار مسکو، مربی اش او را تشویق کرد که حرفه آهنگسازی را دنبال نکند که این امر تنها سبب شد که بدنبال استاد دیگری بگردد. این انتخاب مسیر آسانی را مقابل راه راخمانینوف قرار نداد؛ چونکه باید انرژی زیادی را بصورت همزمان برای دو علاقه خود به عنوان یک آهنگساز و پیانیست صرف می کرد. از طرفی او زندگی اش را با نواختن پیانو می گذراند که این امر فرصت کمتری را برای او به عنوان یک آهنگساز باقی می گذاشت.
یکی از افسانه های موسیقی آموزشش داد
فردی که فوراً استعداد راخمانینوف را در کنسرواتوار مسکو کشف کرد، کسی نبود جز چایکوفسکی. حمایت پیوتر ایلیچ چایکوفسکی از این نوازنده جوان که حتی در زمان حیاتش به رسمیت شناخته شده و مشهور بود، از اهمیت حیاتی برخوردار بود. متاسفانه ارتباط آموزشی آنها یک سال بعد از فارغ التحصیلی راخمانینف به دلیل مرگ ناگهانی و مرموز چایکوفسکی، قطع شد. مرثیه تریوی شماره دو از راخمانینف به چایکوفسکی تقدیم شده است.
نویسنده ها را دوست داشت ولی آنها نه
مانند خیلی از موزیسین های قبل از خود او به خواندن آثار نویسندگان کلاسیک روسی علاقمند بود. وی در سال ۱۸۹۲ از شعر پوشکین به نام کولی ها به عنوان کار فارغ التحصیلی خود به اپرا اقتباس کرد که داوران هنرستان را تحت تأثیر قرار داد، البته که همه تحت تأثیر قرار نگرفتند. زمانی که بالاخره فرصت دیدار تولستوی، یکی از بهترین نویسندگان تاریخ را پیدا کرد، بسادگی به راخمانینف اظهار داشت که «از موسیقی ات متنفرم!»
فاجعه اولین سمفونی
راخمانینف به خودش باور نداشت و بسیار به خود سخت می گرفت. او واقعاً نمی دانست چگونه با شکست کنار بیاید و برای نخستین سمفونی او دقیقاً همین صورت گرفت تا حدی که آنقدر به واکنش ها نسبت به این اثر اهمیت داد که گرفتار یک افسردگی سه ساله شد. البته ممکنست بگویید که او فرد دراماتیکی بود ولی علت اجرای وحشتناک اولین سمفونی او به خاطر تمرین ارکستر با یکی از محتمل ترین رهبران مست به نام الکساندر گلازونوف بود. او به حدی مست بود که نوازندگان به سختی می توانستند او را همراهی کنند و در نتیجه یک شکست کامل به وجود می آمد.
ناامیدی و بهبود
بعد از فاجعه سمفونی اول، آهنگساز در ۲۴ سالگی کاملاً ویران و افسرده بود. به نظر می رسید که او کاملاً تسلیم شده بود و تمام امیدش را از دست داده. به همه چیزهایی که انجام می داد، حتی زندگی عادی اش، شک داشت. تنها ارتباط او با موسیقی در آن دوره، هدایت گهگاه گروه اپرای ساوا مامونتوف بود. در این زمان تاریک، دکتر مرموزی به نام نیکلاس دال ظاهر شد. او یک هیپنوتیزم کننده بود که به راخمانینوف اطمینان داد که این روش به او کمک می نماید تا بطور کامل بهبود یابد. در طول سال ۱۹۰۰، راخمانینف هر روز او را می دید و بهبودی به زودی حاصل شد، قطعه معروفی را در سال ۱۹۰۱ ساخت و بطور خودکار به زندگی بازگشت!
پیانسیت، آهنگساز و رهبر ارکستر
راخمانینوف به عنوان یک پیانیست و آهنگساز، شناخته شده بود اما یک رهبر ارکستر نیز بود. هم دوره ای های وی این شانس را داشتند که او را به عنوان یک رهبر موسیقی ببینند و ستایشش کنند. یکی از این نمونه ها زمانی صورت گرفت که او پیشنهاد مدیریت موسیقی بولشوی را پذیرفت و از همه وجود خود برای آن مایه گذاشت.
نیکولیا مدتنر در مقاله ای در سال ۱۹۳۳ نوشت: «من هیچ گاه تفسیر سمفونی پنجم چایکوفسکی توسط راخمانینف را فراموش نمی کنم. ما توانستیم آنرا بشنویم و انگار برای نخستین بار بود.»
اپراها
راخمانینوف بااینکه که به عنوان یک پیانیست شناخته شده است، اما پیانو تنها سازی نبود که او می نواخت. او چهار اثر باکلام را به انتها رساند و برای نخستین اپرای خود آلکو مدال طلای آهنگسازی را دریافت کرد. با این وجود، امروزه این آثار را زیاد نمی شنویم. آن اشعار اپراها بیش از اندازه بدون تنوع و برای خواندن نامناسب در نظر گرفته می شوند. اپرای فرانچسکا دا ریمینی او آن طور که قرار بود از آب در نیامد؛ برای اینکه او هیچ گاه نتوانست با اشعار اپرای Modest Ilyich Tchaikovsky چایکوفسکی، زمینه مشترکی پیدا کند.
فرصتی جدید
بعد از انقلاب در سال ۱۹۱۷، راخمانینوف و خانواده اش به ایالات متحده نقل مکان کردند. با به دست آوردن فرصت جدید، او باید متعهد می شد که یک پیانیست تمام وقت شود که به او اجازه می داد از خانواده خود هم حمایت کند. در صورتیکه در سراسر ایالات متحده و اروپا اجرا می کرد، حتی دیگر به سختی آهنگسازی می کرد، تنها یک کلمه با او تداعی می شد ـ یک هنرمند.
جنگ و مرگ
راخمانینوف نمی توانست جلوی مرگ را بگیرد. در طول جنگ، عزیزان زیادی همچون عموزاده اش «ورا» را در سال ۱۹۰۹ از دست داد که پیش از ازدواج با او رابطه داشت. او هیچ گاه بطور کامل «ورا» را رها نکرد و تأثیر زیادی بر زندگی و کار او گذاشت. راخمانینوف در سال ۱۹۴۳ بر اثر سرطان ریه درگذشت و در ایالت نیویورک، هزاران مایل دورتر از سرزمین مادری خود روسیه، به خاک سپرده شد.
منبع: honareshahr.ir
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب